جدول جو
جدول جو

معنی پس پرده - جستجوی لغت در جدول جو

پس پرده
(پَ سِ پَ دَ / دِ)
پشت پرده. شبستان. سرای. خانه. حرم:
پس پردۀ ما یکی دختریست
که از مهتران درخور مهتریست.
فردوسی.
کرا در پس پرده دختر بود
اگر تاج دارد بداختر بود.
فردوسی.
پس پردۀ شهریار جهان
سه ماهست با زیور اندر نهان.
فردوسی.
پس پردۀ نامور کدخدای
زنی بود پاکیزه و پاکرای.
فردوسی.
پس پردۀ او یکی دختر است
که رویش ز خورشید روشن تر است.
فردوسی.
پس پردۀ او بسی دختر است
که با برز و بالا و باافسر است.
فردوسی.
، عالم غیب:
ناامیدم مکن از سابقۀ لطف ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوبست و که زشت.
حافظ.
، در نهان:
پس پرده بیند عملهای بد
هم او پرده پوشد به آلای خود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پس پرده
سرای، حرم، پشت پرده
تصویری از پس پرده
تصویر پس پرده
فرهنگ لغت هوشیار
پس پرده
از مراتع لنگای شهر عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پس فردا
تصویر پس فردا
روز بعد از فردا، دو روز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیش پرده
تصویر پیش پرده
تصنیفی که در تماشاخانه پیش از بالا رفتن پرده در جلو سن می خوانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشت پرده
تصویر پشت پرده
کنایه از آنچه پنهانی و دور از چشم دیگران صورت می گیرد، پس پرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پف کرده
تصویر پف کرده
ورم کرده، آماسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس خورده
تصویر پس خورده
بازماندۀ خوراک که پس از خوردن غذا باقی بماند، پس مانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس کردن
تصویر پس کردن
کنار زدن، یک سو کردن کسی یا چیزی از جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در پرده
تصویر در پرده
کنایه از پوشیده، پنهان و غیرصریح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی کرده
تصویر پی کرده
پی بریده، پی زده، ویژگی اسب، استر یا شتری که رگ وپی پایش را بریده باشند
فرهنگ فارسی عمید
سبق برد بر لشکر روم زنگ چو بر گور پی بر کشیده پلنگ. (نظامی) دنبال کرده تعقیب شده، بضربتی پی پا بریده قلم کرده: هر قدمی که نه در راه موفقیت او پوید بتیغ قطیعت پی کرده باد خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نه پرده
تصویر نه پرده
نه آسمان نه فلک: (بموسیقی غیب اهل سپاسی (ک) که این نه پرده را پرده شناسی) (اسرار نامه عطار. چا. دکتر گوهرین 13) یا نه پرده نیلی. نه آسمان آبی: (چو درنه پرده نیلی سفر کرد و رای پرده غیبی گذر کرد) (اسرار نامه عطار. ایضا 19)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سپرده
تصویر پی سپرده
لگد مال شده پایمال گردیده، رفته عبور کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پف کرده
تصویر پف کرده
ورم کرده آماسیده پفیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس بردن
تصویر پس بردن
بعقب بردن، باز گردانیدن رجعت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که در استتار و اختفا میگذرد آنچه که مکتوم و پوشیده است: اخبار پشت پرده مجلس. یا اسرار یا وقایع پشت پرده. اسرار یا وقایعی که پوشیده اتفاق افتد. سا پشت پرده آهنین. اصطلاحا بممالک کمونیست مانند روسیه شوروی و ممالک کمونیست اروپای شرقی و چین اطلاق شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس فردا
تصویر پس فردا
یک روز بعد از فردا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس کردن
تصویر پس کردن
پیمودن، طی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس گردن
تصویر پس گردن
پشت گردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کرده
تصویر پر کرده
انباشته ممتلی. یا کار پر کرده. بسیار کرده بسیار انجام شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسپرده
تصویر پاسپرده
لگدمال لگد کوب پایمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا سپرده
تصویر پا سپرده
لگد مال، پایمال
فرهنگ لغت هوشیار
((پَ دِ))
فیلم کوتاهی که دربردارنده منتخبی از نماهای حساس و جذاب فیلم اصلی باشد و نمایش فیلم اصلی را در آینده ای نزدیک نوید دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پس فردا
تصویر پس فردا
((~. فَ))
یک روز بعد از فردا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پس لرزه
تصویر پس لرزه
((پَ. لَ زِ))
لرزه های بعدی و معمولاً خفیف تری که پس از یک زمین لرزه روی می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش پرده
تصویر پیش پرده
آنونس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
Outspoken, Unbridled, Undisguised, Unreserved
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
откровенный , необузданный , не скрытый , нескромный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
offen, zügellos, unmaskiert, unreserviert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
відвертий , неконтрольований , незамаскований , невимушений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
szczery, nieokiełznany, niezatuszowany, bezpośredni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
直言不讳的 , 不受约束的 , 未伪装的 , 不拘谨的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
franco, desenfreado, sem disfarce, descomplicado
دیکشنری فارسی به پرتغالی